دودی
سیگاری نیستم ولی بعضی از سیگاریها را دوست دارم؛ خاصه که عاشق باشند.
سیگار میکشم و به سیگار دلخوشم
هر روز چند بسته از این یار میکشم
معتــاد نیستــم به خـــدا، باورم کنـید
من یک جوان ساده و قدری مشوّشم
«اظهار عشق را به زبان احتیاج نیست»
این دود شاهد است که من غرق آتشم
شب با خیال چشم تو میخوابم و سحر
با یک نــگاه تو وسط این کشــــاکشــــــم
یک ســو تویی و لشـــکر پـــرنیزهی نگاه
در روبهروی تو، من و یک پاکت، ارتشم
یاران صفکشیـــــــــده نارنــجی و سفــید
سربازهای جان به کف و صاف و بیغشم
تو پلک میزنی و من آتش به جان خود
افزوده میشوی تو و من رو به کاهشم
حــالا که خـــــوب دود فضـــــا را گرفتــه است
من هستم و تو هستی و دستان خواهشم
پیشم بمان همیشه و هر جا و هر نفس
پیشم بمان که بی تو به هر حال ناخوشم
مصطفا چهارشنبه 92/9/27 |
نظر